C:\newdesign/thesis/21-mohammadrezamans.pdfنام و نام خانوادگی:
محمّدرضا منصوری
تاریخ دفاع:
1390/0/0
مقطع:
کارشناسی ارشد
خلاصه پایان نامه: بخش نظری ـ ارتقاء سلامت از طریق طراحی
حفظ سلامتی و تندرستی از مهم ترین مواردی است که همواره در شاخه های مختلف علوم مورد توجه می باشد. ورزش، انتخاب خوراک مناسب، مشاوره با افراد متخصص مثال هایی از حفظ یا ارتقاء سطح سلامت فردی است. در این پایان نامه موضوع سلامت، محور اصلی و کیفیت زندگی و عوامل آن، موضوع زیر مجموعه است. همچنین رفتارهای روزمره مؤثر بر سلامت فیزیکی از دیدگاه علوم پزشکی، مطالعات سبک زندگی (life-style studies)، طراحی رفتار (behaviour design) و ارتباط آن ها با طراحی (design) مورد توجه قرار گرفت.
در بخش نظری این پایان نامه، تفکری با نام «ارتقاء سلامت از طریق طراحی» مطرح شد که در آن طراحی در شاخه های «طراحی محیط و خدمات درمانی»، «محصولات و خدمات پزشکی و حفاظتی»، «طراحی ارگونومیک محیط، محصولات و خدمات متناسب با فاکتورهای انسانی»، «طراحی به منظور بهبود رفتارهای اجتماعی»، «طراحی برای افراد مسن و دارای میزان توانایی های متفاوت (تعریف جدیدی به جای واژه ناتوان یا معلول)»، و «طراحی محیط، محصولات و خدمات در ارتباط با سلامت هر روزه افراد» مورد توجه قرار می گیرد.
پس از مطالعات انجام شده، یک تقسیم بندی شامل عوامل فیزیکی و روانی با پنج زیر مجموعه ارائه شد. همچنین پس از انجام پژوهش های موردی (case study) محصولات و خدمات با گرایش طراحی سلامت محور (health-oriented design) پنج گروه شامل افراد مسن، سلامت اجتماعی، پزشکی، حفاظتی، و معلولیت شناسایی و یک گروه با نام سلامت روزانه (daily health) افزوده شد. بر اساس تقسیم یندی ارائه شده، سه عامل گرما و سرما، خوراک، و خواب و بیداری انتخاب و نمونه های موجود بررسی گردید. از میان سه عامل، عامل خواب و بیداری مورد مطالعه جزیی تر قرار گرفت و یک محصول بر اساس یافته ها طراحی شد.
بخش عملی ـ طراحی سیستم روشنایی (چراغ و نورپردازی) به منظور بهبود کیفیت خواب و شادابی در بیداری
یکی از عوامل مؤثر در سطح هوشیاری، کیفیت خواب و به تبع آن بیداری است. به منظور خواب بهتر، تنظیم زمان خواب، شرایط محیطی خواب و چگونگی مدت زمان خواب حائز اهمیت است. کیفیت خواب افراد به دلایل مختلف دچار اختلال می گردد. از فاکتورهای اصلی اثرگذار بر خواب و بیداری یا در واقع دستگاه زیستی بدن انسان (سیرکادین)، نور محیطی است. در واقع آنچه چشمان ما می بیند (visual effects) در مقایسه با اثری که بدن تحت تأثیر نور محیط می گیرد(biological effects)، متفاوت است. بنابر این یافته، نور علاوه بر کارکرد روشنایی، دارای کارکردهای درمانی نیز می باشد. تولید نور هشیارکننده و ایجاد شرایط نوری آرامش بخش در هنگام استراحت، یکی از راهکارهای طراحی جهت کاهش یا رفع اختلال در سیستم سیرکادین می باشد.
طراحی محصول سلامت محور ـ با بهره گیری از این یافته علمی، نورپردازی اتاق خواب مسکونی با هدف ارائه طرحی سلامت محور انتخاب شد. چراغ و نورپردازی طراحی شده، دارای قابلیت کنترل شده کاهشی و افزایشی انتشار نور در دو طیف رنگی آبی به صورت نور مکمل روشنایی محیطی، طیف نارنجی، و ترکیبی از این دو می باشد که با انجام تنظیمات ساعت خواب و بیداری، محیط را نورپردازی می کند. در طراحی شکل ظاهری (form) و عملکرد، داده های جمع آوری شده از نتایج حاصل از انتشار پرسشنامه آنلاین (66 پاسخ) در میان استفاده گننده گان، و مصاحبه از فروشندگان محصولات روشنایی، فرم دایره متناسب با شکل ذهنی خورشید و ماه به عنوان منابع طبیعی انتشاردهنده نور، بافت ترنسلوسنت الهام گرفته شده از گلبرگ گل در انتخاب مواد سازنده لایه های منتشر کننده نور به طور غیر مستقیم و همچنین همخوانی ویژگی های دکوراتیوِ محصول با محیط پیرامونی مورد توجه قرار گرفت.
C:\newdesign/thesis/7-azamnemati.pdfنام و نام خانوادگی:
اعظم نعمتی
تاریخ دفاع:
1394/4
دانشگاه: هنر تهران
مقطع:
کارشناسی ارشد
استاد راهنما: مهندس مهدی اصل فلاح
استاد مشاور اول: دکتر امیر نظامی اصل
خلاصه پایان نامه: لباس های هوشمند، که از یکسو زیرمجموعه لباس های کارکردی و از سوی دیگر محصولاتی تعاملی محسوب می شوند؛ هنوز نتوانسته اند به طور گسترده مورداستفاده عموم قرار بگیرند. پژوهشگران معتقدند موانع و چالش های طراحی مهم ترین علت این اتفاق است. این رساله در پی پاسخ به این سوال است که کدام عوامل موثر بر طراحی لباس های هوشمند می تواند توسعه گسترده این محصولات را تسهیل بخشد. بدین منظور براساس شیوه توصیفی-تحلیلی، شش دسته کلی از عوامل موثر در این زمینه شامل؛ کارکرد، کاربردپذیری، دوام، راحتی و آسایش، مد و زیبایی شناسی استخراج و تبیین شده است. عوامل دیگری نیز بر توسعه لباس های هوشمند موثرند که عبارتند از: سطح پذیرش تکنولوژی، چرخه استفاده، چالش های فرهنگی و مواد و تکنولوژی ساخت. یافته های فاز تئوری رساله به صورت مدل مفهومی از عوامل موثر بر طراحی لباس های هوشمند ارائه شده است. سپس در فاز عملی پروژه، لباس هوشمندی برای پایش علائم حیاتی کاربران هدف(خلبانان) طراحی شده است. به منظور مطالعات میدانی، از روش های مشاهده، مصاحبه عمیق و نظرخواهی راجع ایده های اولیه استفاده شده است. پس از توسعه فرمی و کارکردی؛ به منظور ارزیابی این طرح های تکمیلی؛ از مدل استخراج شده قبلی و نتایج مطالعه میدانی استفاده شد. خروجی این رساله، مدل مفهومی از عوامل موثر بر طراحی لباس های هوشمند در حوزه نظامی به همراه طراحی لباسی هوشمند برای این منظور است. در این مدل فاکتورهای جدیدی حاصل از مطالعات میدانی(سرعت و سهولت پوشیدن، تأثیر بر عملکرد نظامی، قابلیت اطمینان) و الزامات پزشکی-الکترونیکی(سازگاری الکترومغناطیسی، جایگذاری قطعات، امنیت داده ها) نشان داده شده که می تواند برای سایر پروژه های مشابه قابل استفاده باشد.